این روز ها نام آقای صادق زیبا کلام در رسانه های داخلی پررنگ تر شده است . مقاله می نویسد ، گفتگو می کند ، در مناظره ها شرکت میکند و ... و گمانم بر آن است که خوانندگان مطالب ایشان ، چه مخالفان و چه موافقان ، بر این باورند که اگر نام او را از پیشانی مطالب منتشر شده بر دارند تصور خواهند کرد واژه هایی که در مقابل چشمانشان رژه می رود ، از سوی یکی از تحلیلگران مجله تایم و یا واشنگتن پست و حتی از سوی یک نویسنده هاآرتص اسرائیلی ، با شیوه ای کاملا مودبانه نگاشته شده است . من که بارها و بارها این چنین احساسی داشته ام. با این حال ، هیچوقت نشده از واژه هایش آشفته شوم و یا خشمگین .
صادق زیبا کلام « صادقانه » می نویسد ، منافق نیست ، هرگز دیده نشده . چنگ و دندان کشد بر چهره جمهوری اسلامی ایران . حتی در روزهای غبار آلود فتنه ، او هر آنچه را که در دل دارد بر زبانش جاری می سازد ، هیچ ابایی هم ندارد در روز روشن و در میان هزاران دانشجوی دختر و پسر فریاد بر آرد ، ایها ناس « من بارها گفتهام و بار دگر می گویم ، تمام سلولهای تنم مملو است از لیبرالیسم.» و این حسن بزرگی است که او دارد و اما عیب بزرگش آن است که در سلول های تنش ، هیچ جایی ولو اندک برای حضور سلول های اصولگرایی نمانده است . از این روست که او هیچ منزلتی در نزد اصولگرایان ندارد و از منظر آنان همیشه پندارهای آقای زیبا کلام ، همسایه دیوار به دیوار تحلیلگران آن سوی آب ها بوده است .
به عنوان مثال ، آقای زیبا کلام در رابطه با مسائل هسته ای اعتقاد دارند که « آقای احمدی نژاد موضوعات مختلفی را مطرح می کنند که ربطی به مسئله هسته ای ندارد. از عدالت اجتماعی گرفته تا مسئله قاچاق ، شکاف بین کشورهای فقیر و غنی ... مسئله اصلی این است که غربی ها و 1+ 5 با پیشنهاد مشخص می آیند ولی ایران هیچ گاه پیشنهاد مشخصی نداده و به جای آن مسایلی را مطرح می کند که خیلی به بحث هسته ای مربوط نمی شود ... پیشنهاد 1+5 مشخص است. اعضا این گروه اعلام کردند که در خصوص تبادل سوخت گفت و گو می کنند. اینکه ما بگوییم می رویم تا راجع به صلح جهانی و نظم نوین جهانی یا خلع سلاح رژیم صهیونیستی مذاکره کنیم کمی دور از واقعیت است. عالم واقعیت این است که این مذاکره مشخصا در مورد این است که اورانیوم 3 درصد غنی شده را بدهیم و مقابلش اورانیوم 20 درصد غنی شده بگیریم. » مشابه همین جملات را می توان در نزد سایت وزارت خارجه رژیم صهیونیستی هم یافت ، آنان هم معتقدند که « كشورهای غربی آمدند و یك بسته مشوق های بی سابقه به حكومت ایران ، در مقابل قطع برنامه های اتمی آن پیشنهاد كردند و جواب خواستند. حكومت ایران تا امروز پاسخی به این بسته نداده و با مهارت شعبده بازان ، خود یك بسته پیشنهادی متقابل عرضه كرده كه در آن نظم كنونی جهانی زیر سؤال رفته و همه طرحی داده شده جز پرداختن به مسائل اتمی ایران. »
البته طرح چنین مسائلی از طرف سایت وزارت خارجه اسرائیل ، دور از انتظار نیست ، اما اینکه چرا آقای زیبا کلام « می زند بی تامل به گفتار دم .» و چرا همدل و همزبان می شود با وزارت خارجه اسرائیل ، چندان مشخص نیست . بعید است که او نداند ، مسیر مذاکرات وین با مسیر مذاکرات ژنو ، به هیچ عنوان قابل قیاس نیست ؟ امروزه هر بچه خفته در گهواره ای هم می داند که مذاکرات وین ، مذاکراتی تجاری است که در آن آژانس طبق مقررات وظیفه دارد نیازهای اعضای خود را تامین نماید . از جمله تحویل اورانیوم 3 درصد غنی شده ایران و تبدیل آن به 20 درصد یکی از وظایف اصلی آن آژانس است و جمهوری اسلامی ایران هم هرگز از این چارچوب متعارف پا را فراتر نگذاشته و آقای زیبا کلام هم ممکن نیست اثبات نمایند که ایران در آژانس « عدالت اجتماعی » را « مسئله قاچاق » را ، « شکاف بین کشورهای فقیر و غنی » را مطرح کرده است ؟ ، چه ، جای این قبیل مباحث در مذاکرات وین نیست ، بلکه طرح این مسائل ، تنها و تنها می تواند در چارچوب مذاکرات ژنو و 1+ 5 جای گیرد و آن هم به اجبار ، مثلا وقتی نامه ای با امضای فلورانس مانژی ، نماینده فرانسه ، الكساندر ایمیو فسكی ، نماینده روسیه و گلن دیویس ، نماینده آمریكا به دستمان می رسد و وقتی در آن نامه قید می شود که : « ما نیاز ایران به رادیو ایزوتوپ های پزشكی را درك می كنیم. اگر ایران تمایلی به پذیرفتن پیشنهاد آژانس بین المللی انرژی اتمی ندارد و (رادیو ایزوتوپ ها) در بازار جهانی موجود هستند و می توانند بعنوان جایگزین قابل اعتماد، به موقع و مقرون به صرفه پیشنهاد آژانس باشند. » طبیعی است که ما پشت میز مذاکره می نشینیم و آن وقت است که نماینده فرانسه از ما می خواهد غنی سازی اورانیوم را به حالت تعلیق در آوریم . ما می گوئیم ، « همه باید بتوانند از این فناوری های نوین استفاده كنند و ملت ها باید قادر به استفاده از فناوری هایی همچون هوافضا ، نانوتكنولوژی و انرژی اتمی باشند.» ( دکتر احمدی نژاد ) . نماینده فرانسه می گوید : ما اورانیوم غنی شده 20 درصدی را به شما می دهیم ! ما می گوئیم : مرد حسابی ! ایران سال ها قبل از پیروزی انقلاب اسلامی 10 درصد از سهام كمپانی بزرگ غنی سازی «اورودیف» فرانسه را به ارزش یك میلیارد دلار خریداری كرده اما تا امروز حتی یك قاشق چایخوری هم اورانیوم غنی شده به ما تحویل داده نشده است و ... و از همین جاست که به اجبار بحث های شیرین و پایان ناپذیر « عدالت اجتماعی » و « مسئله قاچاق » و « شکاف بین کشورهای فقیر و غنی » و « صلح جهانی و نظم نوین جهانی یا خلع سلاح رژیم صهیونیستی » و یا اینکه « دوران کدخدایی سران غرب به پایان رسیده » ( همان ) و « شما را به خیر و ما را به سلامت » ( همان ) آغاز می شود و طبیعی هم هست و اما چرا این روند برای آقای صادق زیبا کلام ما ، قابل فهم نیست . فقط خدا می داند .
و یا در جای دیگری ، استاد دانشگاه ما ، که سلول های لیبرالیسم در تمامی تار و پودش رخنه کرده ، در رابطه با تحریم ایران نقش سخنگوی 1 + 5 را بازی می کند و به نمایندگی از طرف آنان می فرماید : « در خصوص اینکه ما ( ایران ) حاضر هستیم با شما مذاکره کنیم ولی شما دست از تهدید و ارعاب بردارید باید گفت که 1+5 هیچ گاه دست به تهدید و ارعاب ایران نزده است. » چه فرزانگی شگرفی ! چه چاکری ظریفی در درگاه سران 1 + 5 ! آیا صادق زیبا کلام ما کر است ، کور است و اگر نیست پس چرا این همه رجز خوانی های سران 1 + 5 را در رسانه ها نادیده می گیرد و یا حداقل نمی شنود . آنگاه که اوباما می گوید : « كشورهای هم پیمان ما، برای برداشتن گام های تازه جهت تحریم شدیدتر ایران همنوا هستند.... . من به اقدامات قاطع و سخت گیرانه از سوی 1+5 خوش بین هستم ... سیاست صحیح در قبال ایران استفاده از «هویجهای بزرگ» و «چماقهای بزرگ» است.» و یا هیلاری كلینتون وزیر امور خارجه آمریكا می گوید « آمریکا به دنبال تحریم های فلج كننده علیه ایران است». آیا همه این ها را و هزاران هزار بدتر از این ها را که گوش ما سالهاست بدان ها عادت کرده ، از منظر آقای صادق زیبا کلام تهدید نیست ؟ ارعاب نیست ؟
باری ، جناب استاد دانشگاه ما ، در پایان مطلب خود ، پس از آن همه سراسیمه شدن ها و خود را به این سو و آن سو زدن ها ، نتیجه می گیرد : « به عقیده من این مذاکرات به این دلیل به نتیجه نخواهد رسید چون قلب خواست اعضای گروه 1+5 از ایران تعلیق غنی سازی است. آنها مدعی هستند هرچند ایران قصد تولید سلاح هسته ای ندارد ولی غنی سازی ما را قادر می سازد هر گاه اراده کنیم بتوانیم سلاح هسته ای تولید کنیم. بنابراین خواست اصلی 1+5 به شکلی تعلیق غنی سازی است. »
در پاسخ باید گفت : اولا « ایران بدون ساختن حتی یك بمب اتمی به ابرقدرت منطقه تبدیل شده و برای حفظ این موقعیت نیز نیازی به ساخت بمب ندارد . كافی است تهران جهان غرب را گام به گام با اعلام افزایش درصد غنی سازی اورانیوم از 20 به 40 از 40 به 60 و از 60 به 80 عصبی و آشفته كند.» (روزنامه ها آرتص صهیونیستی ) ثانیا « ایران سرویس های اطلاعاتی غرب را گیج كرده و آنها هنوز نتوانسته اند بفهمند كه آیا تهران بالاخره می خواهد بمب هسته ای بسازد یا خیر. مسابقه برای تحریم ایران به یك معضل برای غرب تبدیل شده و جالب اینكه ایران در این ماجرا نقش هدایت كننده را بازی می كند و كنترل اوضاع در دستش است » ( همان ) ثالثا « اگرچه این امر برای ما سخت است كه ایران را به عنوان یك ابرقدرت دخیل در حل مشكلات جهانی تصور كنیم، اما بهتر است تلاش برای تحریم، جای خود را به تلاش برای وارد كردن ایران به باشگاه تصمیم گیران جهان ( International club of decision makers ) بدهد؛ و البته كه این اقدام نه انقلابی است و نه یك تحول اساسی، چرا كه ایران در حال حاضر این نقش را ایفا می كند.» ( باز هم همان روزنامه ها آرتص صهیونیستی )
----------------------------------------------------
مرتبط : غنی سازی اصل ماجراست
مشروح مناظره الله كرم و زیبا كلام در دانشگاه شریف
|
متن دلخواه شما
|
|